تو چنان زیبا شده ای میان شعرهایم
که گمان نکنم خودت هم بدانی
این که داری میخوانیش
خودِ تویی . . .
.
.
.
نشود خوش دلم از نامه و پیغام کسی
توسن سرکش طبعم نشود رام کسی
آن که دربند تعلق نبود خاطر ماست
که نه دربندکسی هست و نه در دام کسی
.
.
.
حالا که رفته ای
ساعتهــــا به این میاندیشم ، که چرا زنــــده ام هنـــوز ؟
مگـه نگفتـــه بــودم بی تــــو میمیرم ؟
خدا یادش رفته است مرا بکشــــد
یا تــــــو قرار است برگردی ؟
.
.
.
قشنگ ترین کنسرت دنیا
صدای نفس نفس زدن تو در آغوشم بود . . . !
.
.
.
دستهایت ، تنها بالشی است که وقتی سر بر او دارم ، کابوس نمیبینم . . .
.
.
.
قهوه چشمان توست
تیره ، تلخ
اما آرامبخش و اعتیاد آور . . .
.
.
.
کلاغ جان!
قصه من به سر رسید
سوار شو !
تو را هم به خانه ات میرسانم . . .
.
.
.
انصاف نیست دنیا آنقدر کوچک باشد که آدمهای تکراری را
روزی هزار بار ببینی و آنقدر بزرگ باشد
که نتوانی آن کس را که دلت میخواهد حتی یک بار ببینی . . .
.
.
.
قهر که میکنی
بی حواس ترین آدم روی زمین میشوم
آنقدر که
دست نوشتههایم را توی یخچال پیدا میکنم
بشقاب غذای دست نخورده ام را در کتابخانه . . .
.
.
.
دلم به بهانه ندیدنت گریست
بگذار بگرید و بداندهر چه خواست همیشه نیست . . .
.
.
.
پنداشتی گذشته مرد ؟
آن بوسهها چو دانههای الماس در گوشواره از یادم آویزان است . . .
.
.
.
در زندگی گفتن دو چیز بسیار سخت است
اولین سلام
و آخرین خدا حافظی . . .
.
.
.
مانند شیشه ‘شکستنم’ آسان بود
ولی دیگر به من ‘دست نزن’ ، این بار ‘زخمیات’ خواهم کرد . . .
.
.
.
بسیار تماشایی و آراسته ای / از رونق ماه آسمان کاسته ای
انگار نه انگار که ما را دیدی / از روی کدام دنده بر خاسته ای !؟
.
.
.
رسم ” خوب ”ها همین است
حرف آمدنشان شادت میکند
و ماندنشان
با دلت چنان میکند
که هنوز نرفته
دلتنگشان میشوی . . .