الهى فندق بشى سنجاب بشم گازت بگیرم
اگه گریه کنى ماچت کنم لوپتو بگیرم
* * * * * * * * * * * *
هرچی بادبادک بالاترمیرفت قرقره ازدوریش لا غرترمیشد قرقرتیم بادبادک
* * * * * * * * * * * *
بی تو در خلوت دل چشم به راهت دارم
چه کنم دست خودم نیست که دوستت دارم
* * * * * * * * * * * *
با تو از خاطره ها سرشارم. با تو تا آخر شب بیدارم
عشق من دست تو یعنی خورشید. گرمی دست تو را کم دارم
* * * * * * * * * * * *
بوی غربت می دهم اما غریبه نیستم گرچه میدانم که عمری درغریبی زیستم
روبه روی آینه شب تا سحرغم میخورم تا بفهمم عاقبت درجستوی کیستم؟
* * * * * * * * * * * *
آواى باد انگار، آواى خشکسالیست.
دنیابه این
بزرگى یک کوزه،
سفالیست
بایدکه عشق
ورزید، بایدکه مهربان بود.
زیرا که زنده
ماندن، هرلحظه احتمالیست
* * * * * * * * * * * *
در اوج یقین اگرچه تردیدی هست / در هر قفسی کلید امیدی هست
* * * * * * * * * * * *
قلب تو با قلب من آکنده است / دوستی من و تو تا ابد پاینده است
نوشتم
پیامی با شوق
خنده / که باشی با خبر از حال بنده
نوشتم این پیام
از دل برایت / جوابش
را بده جانم فدایت
* * * * * * * * * * * *
غروب است و دلم از غم گرفته / دلم از
دوریت ماتم
گرفته
برای قلب من
خورشیدی اما / مرا قلب تو
دست کم گرفته
* * * * * * * * * * * *
خدایا طاقت هجرش ندارم ، تو میدانی که او را دوست دارم
شده در زندگی لیلای عشقم و من مجنون عشقش در دیارم
* * * * * * * * * * * *
اگر یاد گلی کردی نگاهی بر رخ خود کن
اگر یاد خزون کردی نگاهی جانب ما کن
* * * * * * * * * * * *
الهی هر کجا باشی وجودت بی بلا باشد
سر و دستت علی گیرد ، نگهدارت خدا باشد
* * * * * * * * * * * *
نمیدونی چه غمه سختیه موندن،موندنو به روی خود درارو بستن
رفتن از یاد همه مثل یه قصه،تو فراموشی به مرگ خود نشستن
* * * * * * * * * * * *
چنان کاری غمت با دلم کرد ، که موج زلزله با ارگ بم کرد