بعضی وقت ها …
چنان کیشت می کنند …
که سالهای سال مات می مانی …
.
.
.
ﻏﺮﯾﺒــــﻪ ﻫﺎ ﮐﻪ ﻫـﯿﭻ . . .
ﺩﻭﺳـــــــﺘﺎﻥ ﻫﻢ ﮔـﺎﻫﯽ ﺑﻪ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﯼ ﺩﻭ ﺳﻪ ﺧﻂ ﺑﯿﺸﺘﺮ،
ﺣﻮﺻــــــﻠﻪ ﺍﺕ ﺭﺍ ﻧﺪﺍﺭﻧـــــﺪ
.
.
.
حرف میزنی اما تلخ ! محبت میکنی ولی سرد !
چه اجباری است دوست داشتن من ؟
.
.
.
نه! چشمانم شور نبود
اگر که آخر کارمان ندامت شد
دست هایم نمک نداشت . . .
.
.
.
کاشکی یکی بود که فقط با یکی بود …
.
.
.
بیخودی به خودت زحمت نده!
این بَذرهای تنفــر
که در دلم می کاری
هرگــــز جوانه نخواهد زد !
.
.
.
دردناک است دوست بداری و گمان کنی دوستت دارند
حال آنکه او یگانه هستی تو باشد و تو یکی از هزاران لذت او …
.
.
.
آهای مرغ عشق
فخر نفروش
معشوق تو هم به لطف قفس است که وفادار مانده . . .