اول فروردین از رگ گردن به سیزدهم فروردین نزدیک تر است !
ستاد زهرمار کردن تعطیلات
.
.
اونقدی که من برای دودره کردن مدرسه ۱۴فروردین برنامه ریزی میکردم و نقشه
میکشیدم اگه درس میخوندم الان داشتم توی خورشید بقل درختای باغ پسته کباب
باد میزدم !
.
.
سیب شود رویتان
سبز شود جانتان
سیر شود کامتان
از کرم کردگار ، سکه شود کارتان
غم بشود سنجدی ، رخت ببندد یواش
پر ز حلاوت شود ، چون سمنو زندگی
غرق سعادت شود ، شیوه این بندگی
فرستنده : ریحانه
.
.
یکی از فانتزیام اینه که عصر ۱۳بدر واسمون مهمون بیاد …
من
اونی که قراره بیاد خونمون
دانشمندان فانتزی گرا
طرح تنظیم بازار شب عید
بهار آمد و شمشادها جوان شده اند !
.
.
نمی دانم آرزویت چیست اما من برای رسیدن به آرزویت دستانم به آسمان جاری و
سبزه دلم را به نیت تو و آرزوهایت هر چه که هست گره می زنم !
سیزده بدر روز آرزوهایت باد …
فرستنده : سارا
.
.
اینایی که ۱۳بدر سبزه هاشونو میزارن روی سقف ماشینشون همونایی هستن که وقتی
شاگرد اول میشدن لوح تقدیرشونو قاب میکردن میزدن سینه دیوار پذیرایی
خونشون !!!
.
.
یکی از فانتزیام اینه که غروب سیزده بدر با پرایدم بقل یه بیشه زار پارک
کنم و در حالی که به پرایدم تکیه دادم به غروب آفتاب خیره بشم و پسته های
خندانمو بندازم توی آب بعد پرایدمو روشن کنم و در حالیکه دارم جاده رو طی
میکنم دوربین بره در حالت کلوزآپ و اون آخر جاده چراغای پرایدم روشن بشه و
بعدش گورمو گم کنم …
.
.
دقت کردین اندوهی که عصر سیزده به در داره ، دیدن دمپایی خیس شده ای که به صورت نامرتب افتادن کف دستشویی نداره ؟؟؟
خیلی بی مزه بود واقعا که.








